Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (5884 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the forthcoming book
U
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
so soon
U
به ان زودی
earliness
U
زودی
quickness
U
زودی
before long
U
بهمین زودی
so soon
U
باین زودی
The time is coming soon when ...
U
به زودی وقتش می رسد که...
the forthcoming movie
U
فیلمی که به زودی به سینما می آید
I look forward to hearing from you soon.
[letter closing line]
U
مشتاقم به زودی از شما آگاه شوم.
[پایان نامه]
I very much look forward to meeting you soon.
U
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
it is impolitic reply so soon
U
صلاح نیست به این زودی پاسخ داده شود
punches
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
bookish
U
کتابی
bookman
U
کتابی
literay
U
کتابی
by the book
U
کتابی
literary
U
کتابی
scribal
U
کتابی
Duch arch
U
قوس کتابی
book learning
U
علم کتابی
carpenter stopper
U
خفت کتابی
edition
[ed.]
[of a book]
U
ویرایش
[کتابی]
edition
[ed.]
[of a book]
U
چاپ
[کتابی]
the a of a book
U
خوانندگان کتابی
credenza
U
قفسه یا جا کتابی
purview of a book
U
انچه کتابی فرامیگیرد
To bind a book.
U
کتابی را جلد کردن
to inset a sheet in a book
U
برگی را در کتابی گذاشتن
book move
U
حرکت کتابی شطرنج
delectus
U
کتابی که پارههای برگزیده
flex x
U
خرج انفجار کتابی
bookplayer
U
شطرنج باز کتابی
when reading a book
U
در حال خواندن کتابی
needle book
U
سوزن دان کتابی
storing
U
فروشگاه
store
U
فروشگاه
salesroom
U
فروشگاه
shop
U
فروشگاه
shops
U
فروشگاه
canteens
U
فروشگاه
shopped
U
فروشگاه
canteen
U
فروشگاه
he presented abook to me
U
کتابی بمن پیشکشی کرد
versions
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
he presented me with a book
U
کتابی بمن پیشکشی کرد
version
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
book draw
U
تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
with out book
U
برون سند کتابی ازبر
to license a book
U
اجازه چاپ کتابی را دادن
to wade through a book
U
بکندی وزحمت کتابی راخواندن
i had never seen such a book
U
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
sea stores
U
فروشگاه دریایی
ship's service
U
فروشگاه ناو
hypermarket
U
فروشگاه بسیاربزرگ
outlet
U
دررو فروشگاه
supermarket
U
فروشگاه بزرگ
supermarkets
U
فروشگاه بزرگ
hypermarkets
U
فروشگاه بسیاربزرگ
outlets
U
دررو فروشگاه
army stores
U
فروشگاه ارتش
department stores
U
فروشگاه بزرگ
computer store
U
فروشگاه کامپیوتر
department store
U
فروشگاه بزرگ
to put any one through a book
U
کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
pedantry or pedantism
U
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
scissors and paste
U
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
interpolator
U
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
The store across the street.
U
فروشگاه آنطرف خیابان
I walked past the shop ( store ) .
U
از جلوی فروشگاه گذشتم
off-licence
U
فروشگاه نوشابههای الکلی
off-licences
U
فروشگاه نوشابههای الکلی
canteens
U
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
canteen
U
فروشگاه یا رستوران سربازخانه
pro shop
U
فروشگاه باشگاه حرفهای
antique shop
U
فروشگاه اشیاء عتیقه
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
rubricator
U
کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
interleave
U
برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
booklore
U
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
interleaf
U
برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
what not
U
قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
grangerism
U
ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
to prefix a chapter to a book
U
فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
accession number
U
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
quartermasters
U
فروشگاه وسایل سررشته داری
exchanges
U
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
quartermaster
U
فروشگاه وسایل سررشته داری
exchange
U
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
ten cent store
U
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
commissary
U
فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
exchanging
U
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
post exchange
U
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
exchanged
U
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
commissaries
U
فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
floorwalker
U
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
to have a look round
[around]
the stores
[American E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
U
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
canteens
U
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
certificate of gains or losses
U
سند مصدق سود و زیان فروشگاه
commissary store annex
U
شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
canteen
U
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
to check out that new clothing store
U
نگاهی به آن فروشگاه لباس تازه انداختن
You name it , they have it in thes department store.
U
هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z
U
کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
storewide
U
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
extension
U
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
extensions
U
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
general stores
U
فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
chain stores
U
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
budget account
حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
chain store
U
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
glossarist
U
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
commissary
U
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissaries
U
فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
duodecimo
U
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
twelvemo
U
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
epitomist
U
شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
blue book
U
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
rack
U
آویز فرش
[قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
Recent search history
Forum search
1
a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1
تا چه ساعتی اینجا باز است
1
مساحت فروشگاه
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com